
لیل لوندز
روایت لیل لوندز دربارۀ زندگی شخصیاش
دلیل اینکه من اینقدر مشتاق کمک به شما برای تبدیل شدن به یک فرد با قدرت ارتباطی بالا، مطمئن و کاریزماتیک هستم، این است که رنج و عذابِ نداشتن این مهارت را میدانم. لحظهای که وارد کلاس اول شدم، وسواس پیدا کردم که با دیگران بهتر ارتباط برقرار کنم (اگرچه نمیدانستم این کلمه به چه معناست). آنقدر خجالتی بودم که هر وقت با معلمان یا بچههای دیگر صحبت میکردم، صورتم مثل یک خرچنگ آفتابسوخته میشد. خجالت شدید من، یا "اختلال اضطراب اجتماعی"، تا دوران دانشگاه و بعد از آن ادامه داشت. (تحصیل در دبیرستان و دانشگاه دخترانه، بهویژه وقتی موضوع صحبت با پسرها مطرح بود، کمک چندانی نکرد!)
تقریباً زمانی که فارغالتحصیل شدم، مادرم سکته کرد، بنابراین برای مراقبت از او به خانه آمدم و معلم زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی شدم. بچهها را دوست داشتم، اما آن شغل کمک چندانی به من نکرد تا با افراد بالای 14 سال ارتباط برقرار کنم! متأسفانه، من زندگی عاشقانه نداشتم.
وقتی مامانم شش سال بعد فوت کرد، تصمیم گرفتم تدریس را رها کنم و برای درمان این خجالت وحشتناک، فقط در مشاغلی کار کنم که من را در تماس دائمی ب
خرید کتاب های لیل لوندز
(2 محصول)